امروزه، بسیاری از سازمانها از راهحلهای مبتنی بر پلتفرم اینترنت اشیا (IoT) استفاده میکنند تا هزینهها را کاهش دهند، روند طراحی تا عرضه محصول به بازار را تسریع نمایند و پشتیبانی حرفهایتری فراهم آورند. با این حال، انتخاب پلتفرم متناسب با نیازهای سازمان، کار راحتی نیست. از این رو، بهتر است از برترین تجربیات در این زمینه استفاده شود.
انتخاب پلتفرم اینترنت اشیا: اهمیت انتخاب پلتفرم مناسب
هماکنون، چندین هزار سازمان اولین پروژههای اینترنت اشیای خود مانند کارخانه هوشمند، خودروی متصل به شبکه یا انرژی هوشمند را آغاز کردهاند. در نتیجه، بسیاری از آنها در حال بررسی یک پلتفرم اینترنت اشیای مبتنی بر نرمافزار و ماژولار برای مدیریت جریانهای دادهها، پشتیبانی از توسعه برنامه کاربردی و ارائه تجزیهوتحلیلهای ابتدایی هستند. بهکارگیری این پلتفرمها هزینهها را کاهش میدهد، روند طراحی تا عرضه محصول به بازار را تسریع میکند و پشتیبانی حرفهایتر را فراهم میآورد. اما فرایند انتخاب پلتفرم IoT آسان نیست. صدها پلتفرم IoT وجود دارد که برخی از نمونههای برجسته عبارتند از: اینترنت اشیای مایکروسافت آژور، اینترنت اشیای AWS از آمازون، Thingworx از PTC و Mindsphere از زیمنس، Predix از جنرال الکتریک، Cumulocity از شرکت Software AG و پلتفرم اینترنت اشیای C3.
با این حال، ظاهراً در برخی موارد، پلتفرمهای IoT به درستی عمل نکردهاند. در یک مورد، مدل دادههای پلتفرم به یک سناریوی خاص محدود بود. از این رو، نمیتوانستند مقیاس آن را برای سایر موارد کاربری در همان سازمان تغییر دهند. در موردی دیگر، از بکاندهایی که از خدمات کلاد مختلفی استفاده میکردند، پشتیبانی نمیشد و کاربر نهایی نمیتوانست مجموعه دادههای مهم را میان پلتفرمهای مختلف جابجا کند.
انتخاب پلتفرم اینترنت اشیای مناسبی که جریان دادههای IoT را به شیوهای بینقص مدیریت کند، برای بسیاری از سازمانها، مهم و حتی تصمیمی راهبردی است. این پلتفرم نه تنها برای یک مورد کاربری، بلکه برای بسیاری از موارد کاربری یا حتی تمام مواردی که برای سالهای آینده برنامهریزی شدهاند، اهمیت دارد.
مؤسسه IoT Analytics در پژوهش جدید خود با تعدادی از مشتریان پلتفرمهای IoT در مورد نحوه انتخاب این پلتفرم مصاحبه کرده است. سه تجربه برتر از این تجزیهوتحلیل به دست آمده است که در ادامه تشریح میشوند.
تجربه برتر ۱: پیشگزینش سازندگان پلتفرم بر اساس معیارهای کیفی
تقریباً تمام مشتریان شرکتکننده در مصاحبه، از فهرستی از معیارها برای پیشگزینش سازندگان استفاده میکنند. در یک مورد، یکی از مشتریان از فهرستی متشکل از ۱۳۰ معیار مختلف استفاده کرده بود. اکثر مشتریان شرکتکننده در مصاحبه از ترکیب ۱۷ معیار مختلف استفاده کردهاند. هشت مورد از این معیارها را میتوان به عنوان معیارهای مختص مشتری طبقهبندی کرد (این موارد معیارهایی هستند که هر مشتری بر اساس نیازها و درک خود، آنها را ارزیابی میکند). ۹ معیار دیگر مختص پلتفرم هستند (این موارد معیارهایی هستند که به نیازهای مشتریان وابسته نیستند و مستقیماً با عملکرد کلی پلتفرم ارتباط دارند).
الف. ۸ معیار خرید مختص مشتری
برخی از معیارهای مختص مشتری برای اتخاذ تصمیمات مربوط به فناوری در سازمانهای بزرگ، مشترک هستند (به عنوان نمونه، ارزش پولی، تجربه قبلی). معیارهای دیگر به ماهیت IoT ارتباط دارند (مثلاً در دسترس بودن پشتیبانی، چراکه تنظیمات IoT میتواند بسیار پیچیده باشد، یا استحکام اکوسیستم همکاری، چراکه در IoT لازم است سیستمهای مختلف با یکدیگر کار کنند).
ب. ۹ معیار خرید مختص پلتفرم
سازندگان روی ۹ معیار خرید مختص پلتفرم (که در جدول بعد ذکر شدهاند) تأثیر زیادی دارند؛ چراکه این معیارها مستقیماً با قابلیتهای پلتفرم IoT در ارتباط هستند. این معیارهای مختص پلتفرم بر اساس اهمیت آنها در فرایند انتخاب پلتفرم IoT توسط مشتریان رتبهبندی شدهاند (بر اساس مصاحبه مؤسسه IoT Analytics).
سه معیار مهم عبارتند از:
۱. امنیت انتهابهانتها (یعنی امنیت تبادل دادهها و احراز هویت دستگاه و کاربر در پلتفرم چقدر است)
۲. مقیاسپذیری (یعنی افزایش تعداد دستگاههای نهایی متصل به شبکه از ۱۰۰ به ۱۰۰ هزار چقدر آسان است)
۳. قابلیت استفاده (یعنی سهولت استفاده از واسط برای کاربر در چه سطحی است)
ج. فرایند پیشگزینش
شایان ذکر است که فرایند پیشگزینش در سازمانهای مختلف متفاوت است و ارزیابی تعداد معدودی سازنده تا ارزیابی دهها سازنده را در بر میگیرد. مثلاً، برخی از مشتریان بیان کردند که تنها دو سازنده را بررسی کردهاند، اما یکی از مشتریان ۵۰ سازنده پلتفرم IoT را در فهرست اولیه پلتفرمهای بالقوه ارزیابی کرده بود. از این رو، بودجه و زمان در واقع، عوامل اصلیِ فرایند تصمیمگیری هستند؛ چراکه تمام مشتریان منابع ارزیابی ۵۰ پلتفرم را در اختیار ندارند. در هر صورت، هدف آن است که قبل از تکمیل شاهد مثال، گزینهها را به چند سازنده محدود کنید. معیارهای انتخاب بین سازمانهای مختلف بسیار متفاوت است و این تا حدودی عجیب به نظر میرسد. به عنوان نمونه، یک سازمان به شدت روی کدباز بودن پلتفرم تأکید داشت، در حالی که سازمان دیگری این جنبه را کلاً نادیده گرفته بود و به جای آن، به شدت روی امنیت انتهابهانتها تمرکز داشت.
تجربه برتر ۲: ایجاد یک بستر تست واقعی برای شاهد مثال
بسیاری از سازمانها پس از انتخاب تعدادی از سازندگان پلتفرم، شاهد مثالهای واقعی را برای تست عملکرد و قابلیتهای پلتفرم اجرا میکنند و برای این کار از معیارهای فنی مختلف (مانند تعداد و کیفیت کارکردها، ابزارها و خدمات، قابلیت استفاده، امنیت، همکنشپذیری و مواردی از این قبیل)، بهره میبرند. معمولاً عوامل دیگر نظیر هزینه و اکوسیستم پلتفرم در این مرحله بررسی میشوند.
مشتریان پلتفرم IoT اغلب به جای آن که از سازنده بخواهند برخی از قابلیتهای فرضی را نشان دهد، یک بستر تست واقعی ایجاد میکنند که مشابه محصول واقعی یا فرایند تولید آنها است و مجموعه دادههای واقعی از محصولات یا کارخانههای آنها را دارد. یکی از مشتریان فعال در حوزه تولید در این رابطه گفت: «بدون شک، ما در ابتدای تغییرات دیجیتال هستیم؛ بنابراین نمیخواهیم از ابتدا خود را به یک پلتفرم خاص مقید سازیم، بلکه قبل از آن که به یک یا چند پلتفرم برای مدت طولانی محدود شویم، پلتفرمهای مختلف را امتحان میکنیم». در اصل، بسیاری از مشتریان از شاهد مثالها برای بررسی پلتفرمها و کار با آنها استفاده میکنند تا با نحوه کار و مزایای آنها هنگام استفاده در سناریوهای واقعی آشنا شوند و در عین حال، گزینههای دیگر را نیز زیر نظر داشته باشند. تعداد شاهد مثالهایی که سازندگان مختلف استفاده میکنند، به منابع موجود مشتری (به عنوان نمونه، منابع مالی) بستگی دارد. با این حال، شاهد مثالها، وجه مشترکِ تمام فرایندهای انتخاب سازندگان هستند. در ادامه، دیدگاههای دو شرکتکننده در مورد فرایند انتخاب پلتفرم IoT آورده میشود:
مشتری ۱: تولیدکننده ماشینآلات
در این مورد، فرایند انتخاب و ارزشیابی پلتفرم IoT توسط یک تولیدکننده ماشینآلات در آلمان تشریح میشود که به دنبال ساخت یک کارخانه هوشمند است. در ابتدا، یک نقشه مبتنی بر قابلیتهای کیفی ایجاد شد که بیش از ۱۳۰ ویژگی بر اساس نیازهای شرکت به راهحل اینترنت اشیا را در بر میگرفت. سپس، طیف وسیعی از سازندگان در بازار مورد بررسی قرار گرفتند و فهرستی از حدود ۵۰ سازنده بالقوه تهیه شد. در مرحله بعد، سازندگان بر اساس نقشه قابلیتهای آنها رتبهبندی شدند و در نهایت، ۱۴ سازنده برای ارزشیابی بر اساس ۹ معیار کلیدی که در ادامه آورده شده است، انتخاب شدند.
۱. پوشش کارکرد
۲. هزینه موردانتظار
۳. میزان وابستگی به سازنده
۴. اکوسیستم همکاری
۵. گسترشپذیری
۶. گزینههای بازفروش
۷. یکپارچگی با شخص ثالث
۸. نقاط کنترل
۹. کدباز بودن
در مرحله آخر، این شرکت سه سازنده را برای اجرای شاهد مثالها در داخل شرکت انتخاب کرد. تیم بزرگِ ارزشیابی، بر اساس نتایج شاهد مثال، پیشنهادهایی به هیئتمدیره ارائه داد و بعد هیئتمدیره (از جمله مدیرعامل) تصمیم نهایی را در مورد انتخاب پلتفرم IoT اتخاذ نمودند.
مشتری ۲: تولیدکننده تجهیزات اصلی (OEM) خودرو
این مورد، فرایند انتخاب و ارزشیابی پلتفرم IoT توسط تولیدکننده تجهیزات اصلی خودرو را نشان میدهد که به دنبال پلتفرم کارخانه هوشمند است (نه یک پلتفرم خودروی متصل به شبکه). ابتدا، بر اساس تجزیهوتحلیل داخلی شرکت، ۱۰ سازنده پیشگزینش شدند تا شاهد مثال را به مدت دو روز در محیط واقعی تولید اجرا کنند. طی اجرای شاهد مثال، قابلیت استفاده، همکنشپذیری و سایر عوامل فنیِ پلتفرمهای حاضر تست شدند تا مشخص شود مناسب هستند یا خیر. پس از این مرحله، سازندگانی که نیازهای شرکت را تأمین نمیکردند، حذف شدند. برخی از سازندگان حتی آنچه را که وعده داده بودند نیز ارائه ندادند. دو سازنده نهایی انتخاب شدند تا شاهد مثال را به مدت سه ماه اجرا کنند و پلتفرمها در محیط تولید به دقت مورد بررسی قرار بگیرند. یک کمیته مدیریت (متشکل از مدیران و کارکنان فنی) بر اساس هزینه و عملکرد شاهد مثال، پیشنهاد خود را به تیم مدیریت (از جمله مدیرعامل) ارائه داد. البته، در این مورد تصمیم نهایی در مورد انتخاب پلتفرم IOT توسط رئیس شرکت Plant Automation گرفته شد.
تجربه برتر ۳: اتخاذ تصمیم نهایی در مورد پلتفرم توسط مدیرعامل
انتخاب پلتفرم IoT یک تصمیم راهبردی و مهم برای تمام سازمانها است. از این رو، در اغلب موارد تصمیم نهایی توسط مدیرعامل، تیم مدیریت یا اعضای هیئتمدیره از جمله مدیرعامل، گرفته میشود. ممکن است فکر کنید که دلیل دخالت مدیرعامل در فرایند انتخاب پلتفرم آن است که راهحلهای مبتنی بر پلتفرم IoT سرمایهگذاری بزرگی برای سازمانها محسوب میشوند و بنابراین، باید توسط مدیران ردهبالا تأیید شوند. با این حال، دلیل اصلی موضوع دیگری است. یکی از مصاحبهشوندگان در این رابطه توضیح داد: «تغییر دنیای آنالوگ به دنیای دیجیتال تغییر بزرگی است. مدیرعامل ما متوجه شد که پلتفرم IoT یکی از عناصر مهمِ موفقیت در تغییر دیجیتال است. بنابراین انتخاب پلتفرم IoT را در اولویت قرار داد و حالا، مشوق بهکارگیری این پلتفرم در سراسر سازمان است».
اگر مدیرعامل و هیئتمدیره از پیشنهادهای تیم کارشناسان فنی که معمولاً بر اساس تستها و شاهد مثالهای پیادهسازیشده هستند، پیروی کنند، اطلاعات زیادی به دست میآورند. نتایج نظرسنجی از شرکتکنندگان در مورد فردی که تصمیم نهایی را برای انتخاب پلتفرم IoT میگیرد، در جدول بعدی نشان داده شده است:
نتیجهگیری
انتخاب پلتفرم اینترنت اشیای مناسبی که نیازهای فعلی شرکتها را برآورده سازد و در آینده با نقشه راه فناوری آنها هماهنگ باشد، برای مشتریان چالشبرانگیز است. یادگیری از دیگران و پیروی از سه تجربه برتر مذکور میتواند به انتخاب مناسبترین پلتفرم IoT کمک کند. توجه داشته باشید که حتی وقتی معیارها تا حدی مشابه هستند، نتایج برای سازمانهای مختلف، متفاوت است؛ مانند دو نمونه زیر.
مورد ۱: یک سازمان تصمیم به همکاری با سازندهای گرفت که محصولش کامل نبود، اما به نظر میرسید که میتواند کمبودهایش را برطرف کند و در مورد همکاریهای آینده جدی باشد. سازمان دیگری، آن سازنده را در مراحل اولیه فرایند انتخاب، به دلیل عملکرد ضعیف حذف کرد.
مورد ۲: یک سازمان در مورد قابلیتهای یک پلتفرم اینترنت اشیای مبتنی بر کلاد به تعریف و تمجید پرداخت، در حالی که سازمانی دیگر از فقدان دانش همان سازنده در مورد این حوزه اظهار تأسف کرد.
استفاده از پلتفرمهای مختلف در مراحل اکتشافی، امکان مقایسه پلتفرمها و تشخیص مناسبترین پلتفرم برای نیازهای مشتریان را فراهم میآورد. در برخی موارد، سازمانها حتی بستر تست را با دادههای واقعی ایجاد میکنند، سپس از سازندگان پلتفرمی که پیشگزینش را رد کردهاند، دعوت مینمایند پلتفرم خود را به این بستر متصل سازند و تواناییهای خود را نشان دهند. اما در نهایت، انتخاب پلتفرم IoT یک تصمیم مدیریتی است و معمولاً مدیرعامل حرف نهایی را میزند. از این رو، مدیرعامل باید پلتفرم IoT را آگاهانه انتخاب کند.
تاریخ خبر: ۱۰ اکتبر ۲۰۱۸- ۱۸ مهر ۱۳۹۷
منبع:https://iot-analytics.com/iot-platform-selection-3-best-practices/